منِ عزیزم!
دستان من و تو کوتاهتر از آنیست که تمام آدمها را نوازش کنیم و دستی روی استیصال و درماندگیهاشان بکشیم و دنیا بزرگتر از آنیست که بشود برای خستگیِ تمام مردم دنیا چای بریزیم و کنارشان بنشینیم.
منِ عزیزم! من و تو تا ته دنیا هم که بدویم، قاصریم از حالِ همه را خوب کردن و تا صبح هم که از رسیدن روزهای خوب بنویسیم، باز هم بیشترِ این مردم، اندوهگینِ روزهای تلخِ رسیده و بیتابِ روزهای تلخِ نرسیده خواهند ماند.
مگر من و تو چند نفریم و مگر چقدر حنجره و چند هزار واژه داریم؟؟ صدای من و تو تا کدامین فاصله خواهد دوید و به گوش چندین آدمِ غمگین و تنها خواهد رسید مگر؟!
که تمام طول جغرافیا و تاریخ را غمگینِ دلهای اندوهگین و بغضهای ته گرفتهای باشیم که برای تغییر و بهبودشان، بعید و کوچک و ناتوان بودیم!
منِ عزیزم! ممنونم که غصهی آدمها را میخوری و نگران و مُصِرّی به خوب کردنِ حالِ همه و این اصلا اهمیت ندارد که چقدر موفق بودهای و چقدر آدمِ تنها را قوّت قلب و مرهمِ جان بودهای تا این لحظه.
مهم نیست دستت تا کجای این ماجرا قد میدهد و قلبت تا شعاع کدامین اندوه، تاب خواهد آورد،
مهم تویی که زمانه، سیاه هم که شد، سعی کردی زلال و روشن و سفید بمانی. تویی که اندوه خودت را لابلای اینهمه اندوه، گم کردی!
غمگین نباش منِ عزیزم، به نیابت از تمام کسانی که با چشمانی غمگین در دورترین فاصلههای تاریخ و جغرافیا از تو ایستادهاند، کنار پنجره بنشین، حرکت آرام ابرها و شاخهها و پرندهها را نگاه کن و آرام آرام چایات را بنوش و با قلبی آکنده از امید، ایمان داشتهباش که شرایط بهتر خواهد شد، گمشدهها پیدا میشوند، گرسنهها سیر میشوند، ظلم از هم میپاشد، اسیرها آزاد میشوند، ندارها، دارا خواهندشد و بیمارها شفا خواهند یافت.
غمگین نباش منِ عزیزم! غمگین نباش که برای بهبود اینهمه درد و خوب کردنِ حالِ اینهمه آدم، کافی نیستی...
#نرگس_صرافیان_طوفان─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
...